روانشناسی

مقالات خود شناسی / روانشناسی /

روانشناسی

مقالات خود شناسی / روانشناسی /

پرسیدن این 5 سوال هر مشکلی را حل می‌کند

 با شناسایی ریشه‌ی مشکلاتی که در زندگی ما وجود دارند، می‌توان بسیاری از مسائل را حل کرد. امروز شیوه‌‌ی «چرا‌های پنجگانه» را برای حل کردن مشکلات با پرسیدن ۵ سوال مطرح خواهیم کرد. با ما همراه بمانید. همه چیز درباره‌ی این شیوه‌ی حل مسئله و بحران‌ از شیوه‌های مدیریتی در شرکت تویوتا آغاز شد، که پس از مدتی در کتاب Smarter Faster Better: The Secrets of Being Productive in Life and Business توسط چارلز دیگ یکی از نویسندگان نیویورک تایمز بازتاب داده شد.

این ایده که به شکل یک سیستم در شرکت تویوتا اجرا شده نام «چراهای پنجگانه» گرفته است و چارلز دیگ، نویسنده‌ی کتاب مرتبط با آن اینطور درباره‌ی آن توضیح می‌دهد: در سال ۱۹۸۰، تویوتا، تولیدکننده‌ی ژاپنی اتومبیل‌ها، اولین شعبه‌ی خود را در آمریکا تاسیس کرد. این کارخانه با فلسفه خاصی به جلو می‌رفت که Toyota Production System نام گرفت. این سیستم بر این مبنا بود که اگر شما بدانید از چه زاویه‌ای و چگونه به یک مشکل نگاه کنید، هر مشکلی، حتی پیچیده‌ترین آنها، متوجه می‌شوید که همه آنها بر اثر علت‌هایی بسیار ساده به وجود آمده‌اند.

در واقع زاویه‌ی دید مناسب برای حل مشکل هم با پرسیدن تعداد «چرا‌های» مناسب قابل مشاهده خواهد شد. چارلز یکی از مشکلاتی که او و همسرش مدت‌ها با آن دست و پنجه نرم‌ می‌کرده‌اند را مثال می‌زند: چرا آنها هیچگاه نمی‌توانند شام را با فرزندان خود میل کنند؟

پرسیدن این ۵ سوال هر مشکلی را حل می‌کند

پس آن‌ها ۵ سوال «چرایی» پرسیدند:

۱. چرا آن‌ها هیچگانه شام را با فرزندان خود نمی‌خورند؟

دیگ جواب می‌دهد: «به خاطر اینکه من و همسرم اغلب اوقات دیرتر از زمان مورد انتظار به خانه می‌رسیم.»

۲. بسیار خب، چرا آن‌ها انقدر دیر به خانه می‌رسیدند؟

جواب: به این خاطر که برخلاف خواسته‌ی خود برای ترک محل کار، در ساعات پایانی هنوز تعداد زیادی کار برای انجام مانده که باعث می‌شود نخواهند یا نتوانند آنجا را ترک کنند.

۳. چرا آنها در پایان هر روز کاری، آنقدر کار باقی مانده برای انجام دارند؟
پرسیدن این ۵ سوال هر مشکلی را حل می‌کند

جواب: بخاطر اینکه هر روز، قصد دارند سریع و به موقع به سرکار برسند؛ اما با عجله و مضطرب سرکار حاضر می‌شوند و معمولا همان زمان یا یک جلسه یا یک وظیفه‌ی بزرگ را برای انجام دادن پیش‌رو دارند.

۴. چرا آن‌ها هر روز دیر به محل کار می‌رسند؟

جواب: آن‌ها اغلب اوقات امیدوارند تا کار‌ها را سر وقت انجام دهند؛ اما به دلیل آماده کردن بچه‌ها برای رفتن به مدرسه، معمولا ۲۰ دقیقه زمان بیشتری طول می‌کشد.

۵. در نهایت، چرا آماده کردن بچه‌ها برای مدرسه انقدر طول می‌کشد؟
پرسیدن این ۵ سوال هر مشکلی را حل می‌کند

جواب: دلیل اصلی آن پیدا کردن لباس بچه‌ها و پوشاندن آن‌هاست که وقت‌گیر است.

همه‌ی نقاطی که لازم بود تا ریشه‌ی مشکلی حل شود، با پرسیدن این ۵ سوال به راحتی قابل تشخیص شدند. شاید در ابتدای کار، ابدا شام نخوردن همراه با فرزندان هیچ ارتباطی با وقت‌گیر بودن و بی‌نظمی در قرارگیری لباس‌های بچه‌ها نداشت، اما با پرسش و جواب به این «۵ چرا» مشخص شد که دیرآمدن دیگ و همسرش از سرکار یک راه حل بسیار ساده دارد.

حالا با منظم کردن شبانه‌ی لباس بچه‌ها و قبل از خواب شبانه، فردای آن روز، دیگ و همسرش می‌توانند وقت کمتری برای آماده کردن بچه‌ها برای مدرسه در نظر بگیرند، سر موقع به محل کار برسند و در نتیجه سروقت هم برای صرف شام و استراحت به خانه برگردند.

البته که حل کردن برخی مسائل، بسیار سخت‌تر از این مشکل مطرح شده است، اما نظریه‌ی «چراهای پنجگانه» می‌تواند در بسیاری از مشکلات همچنان کمک‌کننده باشد.

مثال دیگری که می‌توان مطرح کرد: اگر هر روز دیر به سرکار می‌رسید، چنین سوال‌هایی از خود بپرسید:

۱. چرا هر روز دیرتر به سر کار می‌رسم؟
جواب: چون از خواب بلند شدن صبحگاهی کار بسیار سختی است.

۲. چرا بلند شدن صبحگاهی برایم سخت است؟

جواب: چون ترجیح می‌دهم خواب باشم تا اینکه به سر کار بروم.

۳. چرا رفتن به سرکار را دوست ندارم؟
پرسیدن این ۵ سوال هر مشکلی را حل می‌کند

جواب: چون کاری که انجام می‌دهم، واقعا از همه مهارت‌های ارزشمند من و چیز‌هایی که من از آن‌ها لذت می‌برم، استفاده نمی‌کند.

۴. چرا به سرکاری می‌روید که نیازمند بهترین مهارت‌های شما نیست؟

جواب: به این خاطر که تاکنون سال‌ها مطالعه و تحصیلات دانشگاهی و مدرسه را برای رسیدن به آن گذرانده‌ام (با اینکه زیاد آنها را دوست نداشتم.)

۵. چرا همچنان به سال‌های گذشته اهمیت می‌دهی، در صورتی که نمی‌خواهی در آن زمینه فعالیت داشته باشی؟

جواب: به این خاطر که از اعتراف به خانواده و همسالان خود در مورد این اشتباه می‌ترسم.

این روش تاثیر عالی در پیدا کردن ریشه مشکلات دارد. مسائلی که در زندگی ما وجود دارد پایه‌های بزرگی دارند که با شناختن آنها می‌توان فکری به حالشان کرد. مجبور کردن خودمان به پرسیدن «۵ چرا» باعث شد تا به مسئله ریشه‌ای برسیم: شما به این دلیل دیر به سرکار می‌روید، چرا که زمینه‌ی فعالیت اشتباهی را برای کار خود انتخاب کرده‌اید (و شاید هم به فکر درباره‌ی انجام کاری دیگری نیاز دارید)

چجوری مشکلات پیچیده را حل کنیم؟

هنگام پرداختن به کارهای پیچیده و بزرگ، گیر کردن در میانه ی راه اجتناب ناپذیر خواهد بود. در چنین مواقعی، بازگشت به سرچشمه های همیشگی خلاقیت و یا شیوه های حل مسئله ای که در گذشته برایتان راهگشا بوده اند وسوسه برانگیز خواهد بود. با این حال، آنچه دیروز نتیجه بخش بوده لزوماً امروز نتیجه بخش نخواهد بود. در واقع با باقی ماندن در برنامه ای همیشگی و تکراری، حل مسئله چندان محتمل نخواهد بود. در عوض، باید از مرکز مشکل خارج شوید و از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنید تا بتوانید چشم انداز تازه ای نسبت به آن پیدا کنید.

چهار چارچوب مختلف وجود دارد که از طریق آنها می توانید به موضوع نگاه کنید. این چارچوب ها به شما کمک می کنند از بیرون به موضوع نگاه کنید، بینش تازه ای نسبت به آن کسب کنید و آن را از زوایای تازه مورد بررسی قرار دهید. این چارچوب ها جادو نمی کنند، اما می توانند شما را مجبور کنند شیوه های تازه ای برای فکر کردن به موضوع به کار بگیرید.

فرضیات خود را به چالش بکشید

هنگام پرداختن به امور پیچیده، خیلی راحت ممکن است گرفتار شیوه های همیشگی تفکر خود شوید، یا به میانبر های ذهنی ای پناه ببرید که مانع می شوند همه چیز را آنطور که هست ببینید. برخی از تفکرات حک شده در ذهن ما ممکن است درست باشند، اما برخی از آنها نیز ممکن است شما را از وصل کردن نقطه هایی که درست پیش روی شما قرار دارند به یکدیگر باز بدارند. وقتی موضوع چالش برانگیزی را مد نظر قرار می دهید از خودتان بپرسید:

    چه چیزهایی را درست فرض می گیرم؟
    چه چیزهایی را غلط می دانم؟
    اگر حقیقت خلاف اینها بود چه کار باید بکنم؟

به دنبال قرابت ها باشید

شیوه ی با ارزش دیگری که برای جرقه زدن خلاقیت در ذهنتان می توانید به کار بگیرید این است که به مشکلات مشابهی که در صنایع دیگر به وجود آمده و حل شده اند نگاه کنید، یا مشکلاتی موازی که پیش از این موفق به حل کردنشان شده اید را در نظر بگیرید. با ارتباط برقرار کردن میان این موقعیت های به ظاهر بی ارتباط، اغلب مواقع قادر خواهید بود مسیری برای پیشروی پیدا کنید که پیش از این برایتان مشخص نبوده است. برای این کار می توانید از خودتان بپرسید:

    مشکل مورد نظر چه ویژگی هایی دارد؟
    کجا مشکل مشابهی به چشمم خورده بود؟
    چه کسی ممکن است بتواند به راحتی این مشکل را حل کند؟ اگر او بود، چگونه این کار را انجام می داد؟
    مشکل مورد نظر را به چه چیزی می شود تشبیه کرد؟

خصوصیات مشکل را مورد بررسی قرار دهید

هر کسی خیلی راحت ممکن است از علل اصلی گیر کردن در یک مشکل غافل شود. با خرد کردن مسئله به بخش های کوچکتر، راحت تر می توانید ذهن خود را حول جوانب مختلف آن متمرکز کنید. برای این کار، باید مسیری که به شما در رسیدن به راه حل کمک می کند را مد نظر قرار دهید. می توانید از خود بپرسید:

    هسته ی مشکل مورد نظر چیست؟ مسئله ی واضح و بحرانی کدام است؟
    چگونه می توان این مشکل را ساده کرد؟
    چگونه می توان از آن مدلی ساخت که به واضح تر دیده شدن آن کمک کند؟

اهداف مورد نظر خود را مجدداً در مرکز توجه قرار دهید

آخرین چارچوبی که می توانید برای کسب دیدگاهی تازه مورد استفاده قرار دهید این است که تلاش هایتان را مجدداً به اهداف نهایی و مطلوب خود معطوف کنید. وقتی در حل یک مشکل دچار مشکل شده اید و پیشرفتی در کار حاصل نمی شود، به راحتی ممکن است از مسیر اصلی خود منحرف شوید و موفقیت نهایی مد نظرتان را فراموش کنید. برای اینکه هدف خود را دوباره در مرکز توجه قرار دهید، می توانید این سؤال ها را از خودتان بپرسید:

    از کجا می توانم بفهمم موفق شده ام؟
    چه اتفاقی باید بیافتد تا بفهمم نتیجه گرفته ام؟
    چرا این مشکل اهمیت دارد، و اقدامات من چگونه به رسیدن به هدف نهایی ام کمک می کنند؟

یک بار دیگر لازم به یادآوری است که حل خلاقانه ی مسائل راه حلی جادویی ندارد، اما با نگریستن به مشکل از جنبه های مختلف و آزمودن آن با چارچوب های متفاوت می توانید خودتان را در بهترین موقعیت ممکن برای پیدا کردن راه حلی قرار دهید که دیگران احتمالاً از آن غافل می شوند.

چگونه اتفاقات خوب را جذب کنیم؟

قانون جذب این طور تعریف می‌شود، «هر اتفاق مثبت یا منفی که در مورد شما رخ می‌دهد توسط خودتان جذب شده است.»
مثلاً وقتی می‌گویید زمانی که بی‌پول بودید یک دوست خاص به شما پول قرض داد، در واقع شما آن را جذب کردید، حتی با اینکه شاید نمی‌دانستید در حال استفاده از این قانون هستید.

یا وقتی می‌گویید معلم، همکلاسی، مشتری یا همکار شما، روزتان را خراب کرد، این را هم را جذب کردید.

ما هر روز و هر ثانیه از این قانون استفاده می‌کنیم.

شما حتی مطالعه‌ی این مطلب را به همین ترتیب جذب کردید!

در واقع فقط سه گام اساسی برای استفاده از این قانون وجود دارد: خواستن، باور کردن، دست یافتن. هدف ما در اینجا این است که سه گام فوق را بصورت گام‌های عملی درآوریم تا بتوانید آن را در عمل انجام دهید.
 
ادامه مطلب ...

5 پیشنهاد عالی برای کاهش استرس

همه بر این باورند که باید سالم خورد، ورزش کرد و به اندازه کافی خوابید، اما به مشکلات ذهنی بی اعتنا هستند و تصور می کنند که تاثیر چندانی بر سلامتی آنها نمی گذارد.اما موضوعاتی وجود دارد که باید درباره استرس بدانید: 
 
1.نسل جوان بیشتر استرس دارد 
 
به گفته محققان، بزرگ ترین علت استرس در جوانان بی ثباتی شغلی و مسائل مربوط به کار است. نسل جوان در مقایسه با نسل گذشته هیجان، خشم، اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه می کنند. 
  
ادامه مطلب ...

تغییرات صبحگاهی که روزتان را متحول می کنند

 چند دقیقه ی اول صبح، مهم ترین دقیقه های هر روزتان هستند و می توانند مثبت نگری و بهره وری را در طول روز برای شما رقم بزنند. شما هم لابد در حالت ایده آل با استفاده از اپلیکیشن یا ساعت زنگ داری که چرخه ی ریتم درونی شما را در بهترین زمان روز قطع می کند از خواب بیدار می شوید. بیدار شدن از خواب عمیق REM با صدای خشن زنگ ساعت، شما را برای یک روز نه چندان دوست داشتنی همراه با خستگی و بدخلقی آماده می کند.

اما انتخاب ساعت زنگ دار مناسب تنها بخشی از راه حل است. در ادامه با راه های دیگر برای داشتن شروعی بهتر در آغاز روز و کنار گذاشتن عادات نامناسبی که سلامت خواب شما را بر هم می زنند آشنا خواهید شد.
 
ادامه مطلب ...